نرم افزار (software) چیست؟
2024/07/27در این مقاله قصد داریم به مفهوم چرخه فروش و یا همان Sales Cycle بپردازیم. فرآیندی است که یک کسب و کار برای تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان واقعی طی می کند. این چرخه شامل مراحل مختلفی است مانند؛ شناسایی سرنخ ها، برقراری ارتباط، صلاحیت سرنخ ها، ارائه محصول یا خدمات، پاسخ به سوالات یا اعتراضات، بستن فروش و پرورش مشتریان جدید. ما در این محتوا سعی داریم که علاوه بر تعریف دقیقی از آن به بررسی دلایل اهمیت، مراحل مختلف آن، تفاوت چرخه فروش در مدل های B2B و B2C بپردازیم و در نهایت چگونگی بهبود این چرخه را مورد ارزیابی قرار می دهیم.
فرآیندی است تکرارپذیر و تاکتیکی که شرکت ها و فروشندگان برای تبدیل موفقیت آمیز یک سرنخ به مشتری، دنبال می کنند. با وجود آن، شما همیشه حرکت بعدی خود و اینکه هر سرنخ در این چرخه کجاست را می دانید. همچنین می تواند به شما کمک کند موفقیت خود را تکرار کنید یا نحوه بهبود را تعیین کنید. چرخه های فروش اغلب با روش های فروش اشتباه گرفته می شوند. این به نفع شرکت ها است که یک چرخه فروش برقرار باشد زیرا به آنها امکان می دهد خط لوله فروش خود را بهتر سازماندهی کنند، سرنخ ها را اولویت بندی کنند و در نهایت اثربخشی تلاش های فروش خود را ارزیابی کنند.
یک چرخه فروش همچنین زیرساختی را برای نمایندگان ایجاد می کند تا سرنخ ها را اولویت بندی کنند و درک کنند که مشتریان بالقوه چقدر در سفرهای خریداران خود قرار دارند. اگر آنها بتوانند مکان خود را در چارچوب لوپ فروش شناسایی کنند، می دانند چگونه بهترین رویکرد را داشته باشند. در یک چرخه فروش، هفت مرحله برای تکمیل فروش با مشتریان جدید انجام می دهید. گامهای کلیدی که باید برای پرورش سرنخ و بستن معامله برداشته شود، تشریح میکند و نقشه راه را برای همه فروشندگان شرکت ارائه میدهد. این هفت مرحله شامل؛ پیدا کردن سرنخ ها، ارتباط با سرنخ ها، صلاحیت سرنخ ها، ارائه به مشتریان بالقوه، غلبه بر مخالفت ها، بستن معامله و پرورش مشتریان جدید می باشند که در ادامه این مقاله به آنها پرداخته می شود.
مشاهده مرحله به مرحله فرآیند فروش در سطح دانه بندی، شناسایی اقدامات فردی که منجر به مشکلات یا موفقیت می شود را آسان تر می کند. فرض کنید متوجه شده اید که چرخه فروش شما دو برابر طولانی تر از رقیبان شما است (یعنی دو برابر بیشتر طول می کشد تا یک فروش انجام دهید). برای اینکه بفهمید چرا، میتوانید به هر قدمی که برای بستن یک معامله برمیدارید نگاه کنید. سپس میتوانید نرخ تبدیل مرحله به مرحله را بررسی کنید تا ببینید در کدام نقطه سرنخها کاهش مییابند. برای مثال، اگر به نظر می رسد که پس از ارائه یک معرفی فروش، سرنخ ها کاهش می یابند، وقت آن رسیده است که مهارت های ارائه یا پیام خود را اصلاح کنید. همچنین چرخه فروش B2B معمولاً با B2C بسیار متفاوت است. از دیگر دلایل اهمیت آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:
زمانی که برای یادگیری مهارت های جدید به تنهایی به تیم فروش خود تکیه می کنید، داشتن یک فرآیند آموزشی منسجم و ساختارمند به زمان نیاز دارد. در حالی که تیم شما از طریق آزمون و خطا یاد می گیرد، آنها باید مسیر روشنی را برای موفقیت ایمن دنبال کنند. با این حال، یک فرآیند فروش به خوبی تعریف شده، ثبات را در طول لوپ فروش ایجاد می کند و به شما در ایجاد یک استراتژی آموزشی موثر کمک می کند. کارآموزان شما دقیقاً می دانند که چه مراحلی را باید بردارند، چگونه آنها را اجرا کنند و چه نتایجی را انتظار دارند.
چرخه فروش به شما کمک می کند تا محصول یا خدماتی را ارائه دهید که با نیازهای مشتریان بالقوه شما مطابقت دارد. با ایجاد آن، می توانید خط لوله فروش شرکت خود را بهتر سازماندهی کنید و سرنخ ها را اولویت بندی کنید. یک لوپ فروش به وضوح تعریف شده، نقشه راهی را به نمایندگان فروش شما ارائه می دهد که می توانند برای کسب و کار بیشتر دنبال کنند. پیروی از مراحل آن، فروشندگان شما را قادر میسازد تا الگوهای قابل پیشبینی را در هر مشتری شناسایی کرده و پیشنهادات شرکت شما را بر اساس آن الگوها تعریف کنند.
در حالی که هیچ فرآیند فروش کاملی وجود ندارد، توصیه میکنیم چرخه فروش را دقیقاً برای پیگیری عملکرد و تجزیه و تحلیل نتایج در ساختار تیم خود بگنجانید. این کمک می کند مطمئن شوید که تیم فروش شما فقط معاملاتی را می بندد که می توانند از آنها پشتیبانی کرده و به طور سودآور بفروشند. داشتن دیدگاهی برای ارزیابی برای درک نحوه عملکرد نمایندگان و کسب و کار شما ضروری است.
چرخه های فروش B2C و B2B به سطوح مختلفی از سرمایه گذاری زمانی، دانش محصول و ارتباطات نیاز دارند. مطمئن شوید که این تفاوتها را در چرخه فروش خود در نظر گرفته اید و زمانهای طولانیتری را در زمینههای B2B در نظر میگیرید، در غیر این صورت ممکن است پول نقد خود را از دست بدهید. در اینجا چند تفاوت اساسی بین این دو مدل فروش آورده شده است:
زمانی که شما به مصرف کنندگان فردی می فروشید، زمان بین وقتی که به ذهن آنها می رسد که چیزی بخرند تا وقتی که محصول شما را می خرند، می تواند بسیار کوتاه باشد. هنگام فروش به مشاغل، اینطور نیست. چرخه فروش ممکن است شامل چندین ماه جلسات، سخنرانی ها، ارائه ها، ارسال ایمیل به عقب و جلو و متقاعد کردن همه سهامداران قبل از انجام فروش باشد.
هنگام فروش به یک مصرف کننده انحصاری، باید تنها یک نفر را متقاعد کنید که محصول یا خدمات شما را انتخاب کند. هنگام فروش به شرکت ها، این تعداد می تواند به سرعت افزایش یابد.
فروش B2C دارای سرنخ های بالقوه بسیار بیشتری نسبت به فروش B2B است، به این دلیل ساده که تعداد افراد از تعداد شرکت ها بیشتر است.
اجرای مراحل زیر به محصول، خدمات، شرکت یا صنعت شما بستگی دارد. اما ترتیب مراحل معمولاً بدون توجه به موقعیت، یکسان است. در اینجا نحوه انتقال موفقیت آمیز از یک مرحله به مرحله بعدی برای چرخه فروش آورده شده است:
جستجو اولین گام در فرآیند فروش است. در این مرحله، ممکن است به پروفایل های مشتریان هدف خود نگاه کنید، مشتریان بالقوه را برای تماس شناسایی کنید و بهترین راه برای نزدیک شدن به آنها را در نظر بگیرید. وقت گذاشتن برای تحقیق کامل در مورد مشتریان بالقوه بهترین کاری است که می توانید برای بستن فروش بیشتر انجام دهید.
در این مرحله، شما به دنبال افرادی هستید که ممکن است به محصول یا خدمات شما علاقه مند باشند و آنها را به پایپ لاین فروش خود اضافه کنید. با اطمینان از درک شخصیت خریدار شرکت خود شروع کنید زیرا اگر دقیقاً نوع مشتری مورد نظر خود را بشناسید، شانس خود را برای یافتن سرنخ های با کیفیت افزایش خواهید داد. می توانید مشتریان ایده آل را از طریق تلفن پیدا کنید یا از این الگوهای ایمیل سرد برای اندازه گیری علاقه استفاده کنید. سعی نکنید در این مرحله فروش داشته باشید، به خصوص اگر در فروش B2B هستید. در این مرحله، شما فقط در حال جمع آوری سرنخ ها هستید و سعی می کنید تعیین کنید که آیا این افراد با شخصیت های خریدار شما مطابقت دارند یا خیر. هنگامی که سرنخ های قوی دارید، اطلاعات تماس آنها را در CRM خود قرار دهید.
اکنون که مشتریان بالقوه خود را در صف قرار داده اید، وقت آن است که کمی تحقیق و با آنها ارتباط برقرار کنید. پیدا کنید که مشکلات آنها چیست و چگونه می توانید به آنها کمک کنید، فقط به خاطر داشته باشید که هنوز نباید آنها را با فروش سختی روبرو کنید. در عوض، با ارسال منابعی که به موفقیت آنها یا کسب و کارشان کمک می کند، اعتماد سرنخ خود را به دست آورید.
شما می توانید با ارسال اطلاعات مرتبط و ارزشمند از طریق ایمیل های جستجوگر، به مشتری هدف خود آموزش دهید. برای مثال، شاید در لینکدین متوجه شوید که رهبر هدف شما استخدام یک تیم فروش است. می توانید منابع مفیدی را در مورد موضوع ارسال کنید. وقتی با ارائه مطالبی که چالش پیش روی سرنخ ها است می پردازید، نشان می دهید که به موفقیت سرنخ اهمیت می دهید. شما به سرنخ، دلیلی برای اعتماد می دهید و در را برای ارتباطات آینده باز می کنید.
قرار نیست هر سرنخی که با آن تماس می گیرید برای محصول یا خدمات شما مناسب باشد. از طریق مراحل، صلاحیت سرنخ های خود را به مشتریان بالقوه تبدیل کنید. سرنخ ها افرادی هستند که ممکن است برای محصول یا خدمات شما مناسب باشند اما علاقه یا منابع لازم را ندارند. مشتریان بالقوه افرادی هستند که هم علاقه و هم منابع لازم برای خرید محصول یا خدمات شما را دارند. واجد شرایط بودن سرنخ، شانس شما برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد مشتری مورد نظرتان است. برای درک اهداف، چالشها، بودجه و سایر عوامل مهم تصمیمگیری تلاش کنید. در این مرحله، همچنین ضروری است که ثابت کنید با تصمیم گیرنده درست صحبت می کنید و فرصت هایی را که می تواند ارزش بالایی ارائه دهد را (بر اساس ICP) شناسایی کنید.
در زیر یک چک لیست صلاحیت سرنخ وجود دارد تا به شما کمک کند تعیین کنید که آیا یک سرنخ باید به مرحله بعدی چرخه فروش شما حرکت کند یا خیر. بر اساس تعاملی که با سرنخ ها دارید، به هر یک از سوالات زیر با بله یا خیر پاسخ دهید:
آیا رهبر به محصول یا خدمات شما علاقه مند است؟
آیا رهبر نیاز خود به محصول یا خدمات شما را تشخیص می دهد؟
آیا رهبر می تواند محصول یا خدمات شما را بپردازد؟
آیا رهبر تصمیم گیرنده کلیدی است؟ یا می توانند شما را با تصمیم گیرنده کلیدی در تماس باشند؟
اگر نمیتوان ید به همه سؤالات بالا پاسخ مثبت دهید، سرنخ کاندیدای واجد شرایط نیست و نباید به عنوان یک مشتری احتمالی در نظر گرفته شود، اما اطلاعات تماس سرنخ را حذف نکنید. فقط به این دلیل که آنها اکنون برای محص ول یا خدمات شما مناسب نیستند، به این معنی نیست که تا شش ماه دیگر نمیشوند. در عوض، اطلاعات آنها را برای تیم بازاریابی ارسال کنید تا بتواند آنها را در کمپین های بازاریابی ایمیلی با به روز رسانی در مورد محصول یا خدمات شما ثبت نام کنند.
وقت آن است که همه آن دانش را به دست آورید و بهترین پیشنهاد ممکن را ارائه دهید. پیشنهاد خود را مرتبط، هدفمند و شخصی با نیازهایی که قبلاً در مورد آن صحبت کرده اید نگه دارید. پیشنهاد خود را به چالش ها، بودجه و جاه طلبی های بلندمدت آنها متصل کنید. در نهایت، به روش های خلاقانه ای فکر کنید که می توانید پیشنهاد خود را ارائه و بسته بندی کنید. سرنخ شما اکنون یک چشم انداز است. وقت آن رسیده است که چگونگی کمک به محصول یا خدمات را به اشتراک گذاشت. ارائه فروش شما می تواند یک نسخه نمایشی، یک جلسه حضوری یا یک مکالمه باشد. هر چه که انتخاب کنید، فرمول اصلی ارائه فروش یکسان باقی می ماند:
خودتان را معرفی کنید
مشکل را ارائه دهید
راه حل را ارائه دهید
تهیه نسخه پشتیبان با استفاده از داده ها
اطلاعات را خلاصه کنید
به سوالات پاسخ دهید
در طول ارائه، بر مزایای محصول یا خدمات خود تمرکز کنید، نه ویژگی ها. مشتری آینده شما میخواهد بداند چه چیزی برای او مفید است.
در حالی که ممکن است برخی از مشتریان بالقوه پس از ارائه شما کاملاً در جریان باشند، اکثر آنها احتمالاً شک دارند. از اعتراضات آنها به عنوان فرصتی استفاده کنید تا آنها را متقاعد کنید که محصول یا خدمات شما ارزش پول آنها را دارد. به یاد داشته باشید که مخالفت ها لزوما به این معنا نیست که فروش امکان پذیر نیست؛ شما فقط باید بدانید که چگونه با آنها رفتار کنید و برای پاسخ به اعتراضات رایج فروش آماده باشید. قیمت رایج ترین اعتراض فروش است. هنگامی که با این اعتراض مواجه شدید، پیشنهاد خود را در میان بگذارید. به مزایای محصول یا خدمات خود و نحوه ارتباط آنها با نیازهای مشتری اشاره و واضح بیان کنید که مشتری بالقوه در برابر قیمت چه چیزی دریافت می کند و توجیه کنید که چگونه پیشنهاد شما بهترین گزینه است.
وقتی پاسخ می دهید، صبور باشید و با نگرانی های آنها همدردی کنید. هیچ کس به خوبی در برابر عجله یا تحت فشار قرار گرفتن واکنش نشان نمی دهد. اطمینان حاصل کنید که به اعتراضات مرتبط با یکدیگر نیز رسیدگی می کنید. به عنوان مثال، اگر سرنخ شما به قیمت مربوط می شود، مطمئن شوید که آنها دقیقاً متوجه شده اند که چه چیزی در پیشنهاد شما گنجانده شده است. پس از ارائه توضیحات، از آنها بخواهید تا تأیید کنند که شما به اعتراض آنها رسیدگی کرده اید.
در اینجا سه راه ممکن برای بستن موثر معامله و تضمین امضا وجود دارد:
بستن فرضی: طوری رفتار کنید که گویی مشتری بالقوه قبلاً با خرید آنچه می فروشید موافقت کرده است. این سخت ترین کار از این سه راه است.
بستن پیشنهادات: پیشنهادات خرید را بر اساس آنچه در مورد نیازهای خریدار خود آموخته اید ارائه دهید.
بستن فوری: محصول خود را با قیمتی با تخفیف و زمان محدود عرضه کنید.
اگر نتوانستید معامله را ببندید، ناامید نشوید، یک معامله از دست رفته ممکن است برای همیشه از بین نرود. با کمپین ها و منابع ایمیل به پرورش مشتری بالقوه ادامه دهید. ممکن است بعداً آماده خرید باشند. شما همچنین می توانید یک معامله از دست رفته را به یک فرصت یادگیری تبدیل کنید. بپرسید دلیل اصلی امضا نکردن چه بوده است و از بازخورد آنها برای بررسی مراحل فروش خود و تقویت مهارت های خاص استفاده کنید.
مهم است که حتی پس از بسته شدن معامله، روی مشتری جدید خود زمان بگذارید. نه تنها وفاداری مشتری را تقویت می کنید، بلکه شانس فروش یا ارجاع را نیز افزایش می دهید. اگر به طور مداوم روی مشتریان خود سرمایه گذاری می کنید، آنها راضی می مانند. در اینجا چند راه برای تقویت رابطه جدید وجود دارد:
اطمینان حاصل کنید که برای اطمینان از انتقال بیوقفه، فرآیندی روان بین مدیران حساب و مشتریان جدید دارید.
با بازاریابی صحبت کنید تا محتوایی را تعیین کنید که ممکن است برای مشتریان جدید شما هنگام استفاده از محصول یا خدمات مفید باشد و منابع ارزشمندی مانند راهنماها و دموهای نمایشی را ارسال کنید.
هر یک تا سه ماه یکبار با مشتری خود تماس بگیرید و بپرسید که چگونه می توانید کمک کنید.
برای کاهش زمان لازم برای بستن یک معامله، باید چرخه فروش خود را مدیریت کنید. این به معنای نگاه کردن به هر مرحله، یافتن مراحلی است که برای جابجایی سرنخها یا مشتریان بالقوه طولانیتر طول میکشد و بر اساس آن تنظیمات را انجام دهید. اگر آن را به درستی مدیریت کنید، زمان لازم برای تکمیل هر مرحله را تسریع خواهید کرد، که طول چرخه شما را کوتاه می کند.
به تنگناها و سایر نقاط دردناکی که فروشندگان و مشتریان شما تمایل دارند در آن گیر کنند، توجه داشته باشید. شاید تیم شما در یافتن سرنخ ها مشکل داشته باشد و باید برای اطمینان از یک خط لوله سالم با بازاریابی بیشتر کار کند. به طور مشابه، تیم شما می تواند یک لیست سرنخ سالم برای کار داشته باشد، اما به طور مداوم متوجه می شود که تعداد کمی از این سرنخ ها به مشتریان بالقوه تبدیل می شوند و البته جنبه های کنترل کیفیت وجود دارد که باید در نظر گرفته شود. وقت گذاشتن برای بازبینی ضبطهای تلفن و ویدیو، و همچنین موضوعات ایمیل، میتواند مشکلاتی را در مورد نحوه ارتباط تیم شما با مشتریان بالقوه روشن کند. در اینجا چند نکته برای مدیریت موثر چرخه فروش آورده شده است:
هر مرحله باید تا حد امکان زمان کمتری داشته باشد. برای اینکه بفهمید کدام مراحل طولانیترین زمان را طی میکنند، با تقسیم تعداد فرصتها در یک مرحله بر تعداد مرحله بعد، «نرخ تبدیل» را بین مراحل اندازه گیری کنید. نتیجه یک درصد است. بیایید بگوییم که بین مراحل جستجو و واجد شرایط، به نرخ تبدیل 30 درصدی دست مییابید. این به خودی خود معنایی ندارد، اما آن را با میانگین تیم فروش خود مقایسه کنید. برای یافتن روندها، آن را با نرخ تبدیلی که در ماه گذشته، سال گذشته و هفته گذشته به دست آوردید مقایسه کنید. وقتی نرخ تبدیل پایینی را بین مراحل مشاهده میکنید، دلیل آن را پیدا کنید و سپس راهحلهای نرخ تبدیل فروش را آزمایش کنید.
همانطور که قبلاً اشاره کردیم، میانگین طول چرخه فروش به عوامل زیادی بستگی دارد؛ شرکت، صنعت، آنچه می فروشید و اندازه فروش. ابتدا طول آن را با تیم خود مقایسه کنید. تعیین کنید که آیا لوپ فروش شما به شدت طولانی تر از لوپ فروش تیم است یا خیر و در صورت نیاز بهبودهایی را انجام دهید. همچنین باید میانگین صنعت را بررسی کنید.
وقتی یک تیم فروش کوچک است، یک صفحه گسترده ممکن است برای درج و ردیابی اطلاعات معامله مناسب باشد. اما اگر تعداد زیادی سرنخ و مشتریان بالقوه را مدیریت می کنید، سازماندهی یا خودکارسازی این برگه به سرعت دشوار می شود. یک CRM همه سرنخ ها، معاملات و وظایف شما را در یک مکان مرکزی سازماندهی می کند. همچنین میتوانید نرخ تبدیل و طول چرخه (در میان بسیاری موارد دیگر) را با CRM پیگیری کنید.
چرخه فروش شما فقط به خوبی روشهای آموزش فروشندگان خواهد بود. این می تواند به اندازه شناسایی نقاط درد خاص در چرخه ای که تکرارها در آن مبارزه می کنند، تنظیم شود، اما می تواند کلی تر نیز باشد. به عنوان مثال، برخی از فروشندگان می توانند در برابر استفاده از ابزارهای فروش جدید (مانند CRM) یا تغییر روش های خود مقاومت نشان دهند. راه هایی را بیابید تا تیم خود را برای پذیرش فناوری جدید تشویق کنید و آموزش های مداوم را در جریان کاری خود ادغام کنید. در حال حاضر منابع آموزشی فروش زیادی وجود دارد که می توانید آنها را پیاده سازی کنید. این نه تنها می تواند چرخه فروش شما را بهبود بخشد بلکه می تواند شرکت شما را یک قدم جلوتر از رقابت نگه دارد.
اینجاست که یک رهبر فروش واقعاً میتواند یک تیم را راهنمایی کند تا روند چرخه فروش را با لطف هدایت کند. به یاد داشته باشید، هدف تیم شما بستن معاملات به خاطر بستن معاملات نیست. که در دراز مدت نتیجه معکوس خواهد داشت. تیم خود را تشویق کنید تا گوش دادن فعال را تمرین کنند و انسانیت خود را به گفتگو با افراد بالقوه بیاورند. ایجاد شهرت برای صداقت، احترام و ارزش زمان می برد و باید به عنوان یک کالای گرانبها با آن رفتار کرد. برای از بین بردن یک شهرت کار زیادی لازم نیست، و مدیریت نادرست این چرخه می تواند بهترین نیت های شما را ضعیف کند.
فرآیندی است که یک بیزینس برای تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان واقعی طی می کند. این چرخه شامل مراحل مختلفی است که شامل؛ شناسایی سرنخ ها، برقراری ارتباط، صلاحیت سرنخ ها، ارائه محصول یا خدمات، پاسخ به سوالات یا اعتراضات، بستن فروش و پرورش مشتریان جدید می شود. مدیریت موثر آن به تیم ها کمک می کند تا زمان بندی بهتری داشته باشند، نرخ تبدیل را افزایش دهند و تجربه مشتری را بهبود بخشند. طول لوپ فروش ممکن است بسته به صنعت و نوع محصول متفاوت باشد. از دلایل اهمیت این چرخه می توان؛ آسان کردن فرآیند فروش، ساختاردهی درست تیم و پیگیری عملکرد تیم را نام برد. در نهایت برای بهبود بخشیدن به آن به عواملی مانند پیگیری نرخ تبدیل بین مراحل چرخه فروش، دنبال کردن میانگین طول چرخه، مدیریت چرخه فروش با استفاده از CRM، تنظیم یک برنامه آموزشی قوی و تکیه بر عنصر انسانی را می توان اشاره کرد.
در این مقاله با توجه به اهمیت چرخه فروش در هر کسب و کاری، به تعریف و بررسی فرآیند کاربردی آن پرداختیم. از این رو برای سفارش طراحی و کدنویسی انواع وب سایت، نرم افزار، اپلیکیشن و ابزارهای مورد نیاز کسب و کار یا سازمان خود می توانید به وبسایت کدالین مراجعه کنید و چنانچه در این مورد سوالی دارید با ما در ارتباط باشید. خوشحال می شویم نظرات و دیدگاه های خود را ما به اشتراک بگذارید.
برچسب ها
نظرات (4)
سلام روزتون بخیر. من به تازگی دو تا بیزینس رو همزمان با همدیگه شروع کردم که یکی از اونها B2C و دیگری B2B هست. می خواستم بدونم چرخه فروش هم در این دو مدل فروش فرق دارند؟
سلام. بهتون برای کسب و کارهای جدیدی که شروع کردید تبریک میگم. همانطور که این دو مدل فروش با یکدیگر تفاوت های زیادی دارند، طبیعتا در چرخه فروش نیز با همدیگه فرق هایی دارند که از جمله آنها می توان به طول فرآیند تصمیم گیری، تعداد سهامداران و سرنخ های در دسترس اشاره کرد که در این مقاله بیشتر به آنها پرداخته شده است.
با چه عملکردهایی میتونم باعث ارتقای چرخه فروشم بشم؟
سلام. برای کم کردن زمان لازم برای بستن یک معامله، باید چرخه فروش خودتان را مدیریت کنید که برای مدیریت بهتر چرخه فروش بیزینس خود می توانید کارهایی مانند این موارد را انجام دهید: در بین مرحله های چرخه فروش خود نرخ تبدیل را پیگیری کنید، از CRM برای مدیریت کردن آن استفاده، بر نیروی انسانی تکیه، یک برنامه آموزشی قوی تنظیم و میانگین طول چرخه فروش خود را دنبال کنید.
چرخه فروش با چه اقدامی شروع و پایان پیدا می کند؟
سلام. چرخه فروش همانطور که از اسمش مشخص است یه فرآیند چرخه ایست که از 7 مرحله تشکیل شده که به نوعی با پیدا کردن سرنخ ها آغاز و پرورش مشتریان جدید پایان می یابد. در این مقاله می توانید مراحل دیگر این چرخه را مطالعه فرمایید.
موضوعات مرتبط
پستهای اخیر
نرم افزار (software) چیست؟
2024/07/27نرم افزار سی آر ام (CRM) ...
2024/06/02طراحی وبسایت با هوش ...
2024/07/01عملکرد تیم فروش ...
2024/04/17نرم افزار سی آر ام چه ...
2024/06/09
چرا باید برای کارم یک چرخه فروش داشته باشم؟
ایجاد یک چرخه فروش در مسیر کسب و کارها به دلایل مختلفی از جمله آسان کردن فرآیند فروش، ساختاردهی درست و پیگیری عملکرد تیم، از اهمیت بالایی برخوردار است که مطالعه بیشتر در رابطه با این موارد می توانید به این وبلاگ مراجعه کنید.